زنی مسن که با یک تماس تلفنی غیرمنتظره احضار می شود، از کلبه روستایی که در کودکی در آن زندگی می کرد بازدید می کند. خاطرات پسر یتیمی که 47 سال پیش او را می شناخت، دوباره به ذهنش می رسد.
زنی مسن که با یک تماس تلفنی غیرمنتظره احضار می شود، از کلبه روستایی که در کودکی در آن زندگی می کرد بازدید می کند. خاطرات پسر یتیمی که 47 سال پیش او را می شناخت، دوباره به ذهنش می رسد.
قلبم مچاله شد براشون 🥺
هردفعه میبینمش گریه میکنم، عالیه حتما ببینین خیلی خوش ساخته
دوباره ببینش بجایه منم گریه کن بعد خوندن کامنتت نمیتونم ببینمش تو بجایه من گریه کن 😭? مرسی