جینهیِ کوچک توسط پدرش به یتیمخانهای در نزدیکی سئول برده میشود. پدرش او را آنجا رها میکند و دیگر هرگز برنمیگردد. جینهی تلاش میکند با سرنوشت تلخش کنار بیاید، اما همچنان با ناامیدی امیدوار است پدرش روزی برای بردنش بازگردد.
جینهیِ کوچک توسط پدرش به یتیمخانهای در نزدیکی سئول برده میشود. پدرش او را آنجا رها میکند و دیگر هرگز برنمیگردد. جینهی تلاش میکند با سرنوشت تلخش کنار بیاید، اما همچنان با ناامیدی امیدوار است پدرش روزی برای بردنش بازگردد.
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران